شعر در مورد لایق بودن ، شخصیت انسان و ذات بد و شایستگی از حافظ و مولانا

شعر در مورد لایق بودن

شعر در مورد لایق بودن ، شخصیت انسان و ذات بد و شایستگی از حافظ و مولانا
شعر در مورد لایق بودن ، شخصیت انسان و ذات بد و شایستگی از حافظ و مولانا همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد لایق بودن

خدایا منو لایق عشق کن
که دریای عشق من آروم بشه
کنار دلت ساحل من باشه
لای دست گرم تو پنهون بشه
⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد لایق بودن

لبخند بزن!
به تمام آدم هایی که آمدند؛
لایقت نبودند و رفتند؛
اندوه تو آنها را خوشحال تر می کند…
شاد و قوی باش…

شعر درباره لایق بودن

کوچه پژمرده شد از بس که تعلل کردی
دلخوش است رهگذری از تو به رایی شاید
طلب مهر کنند از تو به پستو مسپار
عشق بر درد بشر هست دوایی شاید
این سکوت تو کتاب ار بشود سنگین است
قد خم سخت بَرََد آن به سرایی شاید
بسته گر پنجره سخت است دری بگشودن
لایق عشق دهد دل به بهایی شاید…
⇔⇔⇔⇔

شعری درباره لایق بودن

ما می توانیم ؛
خیلی چیزها
به آدم های اطرافمون هدیه کنیم.
مثل عشق, لذت و محبت…!
اما لیاقت داشتن اینها رو,
ما نمی تونیم بهشون بدیم!
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد لیاقت

چه گریه هاکه نکردم به خنده های تو
اما نه از نگاه شنیدی نه از تلاطم دستم
نبود لایق عشقم چنین جفا که تو کردی
منی که جز به خیالت شبانه دیده نبستم

شعر در مورد لایق بودن

عشق لیاقت می خواهد و عاشق شدن جرات…
همیشه در پی کسی باش که
با تمام کاستی ها و کمی ها و عیب هایت،
حاضر باشد به تو عشق بورزد
و تو را به همه دنیا نشان بدهد
و بگوید که:
این تمام دنیای من است.
⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد لایق بودن

خود را به خاطر افراد بی فایده ای
که لایق داشتن
هیچ جایگاهی در زندگی تان نیستند،
دچار استرس نکنید.
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره لایق بودن

عشق را لایق آنیم که بیدار کنیم
قصه ی بندگی و عاشقی یار کنیم
تا به جای دگری ره نبرد دیده ی دوست
دوست را در حرم خانه گرفتار کنیم

شعری درباره لایق بودن

‏دختری که گوشه لبش
یه نقطه کوچولو فرو رفتگی داشته باشه
لایق عمیق ترین بوسه هاست.
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد لیاقت

نالان ز کرده ها پشیمان ز گفته ها
دیدی که لایق تو و عشق تو نیستم
روحی مشوشم که شبی بی خبر زخویش
در دامن سکوت، به تلخی گریستم
میخواستم شعله آتشی شوم وسرکشی کنم
افسوس کبوتری شدم به کنج قفس بسته و اسیر
ای سینه در حرارت این شمع شعله ور بسوز
دیگر سراغی از شعله آتش زمن مگیر
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد لایق بودن

دست مسکین من ای جان لایق دست تونیست
نفس قلب من همراز نفس های تو نیست
تو زعفت زکمالی گوهر عرش نشین
زینت محفل من لایق دَرْبار تونیست

شعری در مورد لایق بودن

آن دیوانه ای که زنجیر به پا داشت
آن دزدی که دستبند داشت بر دست
و آن گناهکار
که گناه داشت بر دوش …!
و آدمیانی که فریاد کنان
شیون
آی دزد ، آی دزد
سر میدادنند ….
چه بی خردانه ، خراب میکند
سرنوشت
قلبهای بی طاقت را
به بهای دلدادگی……….
عاشقی که دیوانه شد
دیوانه ای که عشق را دزدید
و شانه ای که لایق عشق
نمی نمود ….
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره لایق بودن

آنکس که دلت را برد ای کاش که لایق بود
بی ریا و بی تزویر ای کاش که صادق بود
آنروز که دل بستی پایان دقایق بود
تو دربدر امواج او سوار قایق بود
این صحبت اهل دل در اوج حقایق بود
وقتیکه تو عذرایی بایست که وامق بود
باید به حریم دل چون گل شقایق بود
چون نسترن ونرگس چون لاله ی عاشق بود
⇔⇔⇔⇔

شعری درباره لایق بودن

برام هیچکی مثل تو لایق نبود
که دل رو بریزم به پاهای اون
دلم رو بزار باز بمونه عزیز
کنار دلت اون دل مهربون
منم بی تو سرگرم روزهای سخت
منو از دل و دست تو دور کرد
میخوام باز باشی روزای سخت بره
دل عاشقم باز جونی کنه

شعر در مورد لیاقت

دل در پی عشق و تن من راهی میخانه شده
دل سر به هوا این تن خاکیست بیچاره شده
دل به عشق چه کسی راهی کاشانه شده
این تن بیچاره در کوچه ها اینگونه آواره شده
دل بیمار من در پی عشق چه کسی است
گوی چشمان کسی را دید که دیوانه شده
مست عشق چه کسی لایق عشق شد دلم
در سینه ای من دل بیقرار اوست پروانه شده
برده قرار دل من مست عشق کرده مرا
حال که عاشق شده ام رفته افسانه شده …

Comments